چقدر سخته: تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی به جای اینکه لبریز کینه و نفرت باشی حس کنی که هنوزم دوسش داری
چقدر سخته: دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته: توخیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی واما وقتی دیدیش هیچ چیزی جزسلام نتونی بگی
چقدر سخته: وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هات رو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوسش داری
چقدر سخته: گل آرزوهات رو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اونوقت تو خودت آروم زیر لب بگی گل من باغچه ی نو مبارک
چقدر سخته: یکی رو دوست داشته باشی؛ولی خودت رو لایقش ندونی تا بهش برسی
چقدر سخته: تولد یکی رو هیچ وقت فراموش نکنی، ولی گرفتن هدیه ای که لایقش هست رو پیدا نکنی تا بهش بگی که همه آدم ها فراموش کار نیستند
چقدر سخته: که ناخواسته ازکسی که دوستش داری جدا شی و اون موقع خواسته باشی که بهش بفهمونی که همیشه روی خاطرات غبار نمیشینه
چقدر سخته: که خواسته باشی یکی دیگه فراموشت کنه، ولی خودت نتونسته باشی که از یادش ببری
چقدر سخته: که به کسی پیغامی بدی، و اونهم جواب تو رو نده، و تو هم نتونسته باشی حرفی بزنی، چونکه اون در جوابت میگه که"مگه خودت اینجوری نخواستی"
چقدر سخته: که اسمی رو که خیلی دوست داری، بشنوی، ولی خودت رو به نشنیدن بزنی
چقدر سخته: که تنها شماره تلفنی که تو ذهنت حک شده، داشته باشی، ولی نتونسته باشی که با اون شماره تماس بگیری
چقدر سخته: که کسی رو دوست داشته باشی، ولی نتونسته باشی بهش بگی
چقدر سخته: که تو اوج تنهائی بغض گلوت رو گرفته باشه، ولی نخواهی که کسی از این موضوع خبردار شه
نظرات شما عزیزان:
|