عاشقی بیا تو


جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

A heart that loves is always young.
قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
Greek Proverb

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else.
سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart? Because the other was given to someone else. For us to find.
به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
Unknown

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

If you love me, let me know. If not, please gently let me go.
اگر دوستم داری بهم بگو و گرنه بزار برم
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Give her two red roses, each with a note. The first note says For the woman I love and the second, For my best friend.
به او دو گل رز بده رو هر گل هم نوشته ای بزار. رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم و روی دومی بنویس به بهترین دوستم
Anonymous

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Pleasure of love lasts but a moment, Pain of love lasts a lifetime.
لذت عشق لحظه ای طول می کشد اما غم و رنج آن یک عمر
Bette Davis

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

I get the best feeling in the world when you say hi or even smile at me because I know, even if its just for a second, that I’ve crossed your mind.
بهترین احساس زمانی به من دست می دهد که به من سلام می کنی یا لبخندی میزنی حتی اگر برای ثانیه ایی، چرا که می فهمم یرای لحظه ای به ذهنت خطور کرده ام
UNKNOWN

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

They say loving you gives pains and full of sacrifices But I’ll rather take pains and lots of sacrifices than not to be love by you.
مردم بهم می گن دوست داشتنت درد و رنج ِ فقط و کلی از خود گذشتگی
میخاد، من ترجیح میدم درد بکشم و از خود گذشتگی کنم اما نبینم تو دوستم نداری
Aaron

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Falling in love is awfully simple, but falling out of love is simply awful.
عاشق شدن تا حدودی آسان است اما ترک عشق وحشتناک است
Anonymous


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Absence makes the heart grow fonder
دوری باعث می شود قلب اشتیاق بیشتری پیدا کند
william shakespeare

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Love is like a war:Easy to begin Hard to end!
عشق همچون جنگ است: آسان شروع می شود سخت تمام می شود
ancient Proverbs


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

I dont know why they call it heartbreak. It feels like every part of my body is broken too.
من نمی دانم چرا می گویند قلب انسان می شکند. گویی تمام وجودم شکسته است
Chloe Woodward

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Love is blind — marriage is the eye-opener.
عشق چشم را می بندد اما ازدواج چشم را باز می کند
Pauline Thomason

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
Anyone can be passionate, but it takes real lovers to be silly.
همه می توانند پر احساس باشند اما فقط عاشقان واقعی حماقت می کندد
Rose Franken

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

The spaces between your fingers were created so that another’s could fill them in.
فاصله بین انگشتان برای این ایجاد شده است که انگشتان فرد دیگری آن فاصله را پر کن

 


چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,

|
 

جدید ترین اس ام اس های عاشقانه

 

 

نمی دانم چرا ، کجا ، تا کی ، برای چه ، ولی رفتی بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم ... فضای اتاق برای پرواز کافی نبود


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


کاش تو چایی بودی و من قند ، من خودمو فدات می کردم تا تو تلخی زندگی رو احساس نکنی


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


می توان پر کرد فاصله هایی بلـند را با یک پیام ساده و کوتاه...

کافیست بنویسی : دوستت دارم


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب

چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,

|
 

جدیدترین اس ام اس های محبت امیز

عشق من ، ای آیه ی مکرر آرامش میخواهمت هنوز ، آری هنوز هم دریای آرزو

در این دل شکسته ی من موج می زند ، راهی به دل بجو !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ماهیان روی خاک ، ماهیان روی آب / وقت مردن ، ساحل و دریا چه فرقی میکند ؟

 یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد / تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی میکند ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا

خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ترسم آخر ز غم عشق تو دیوانه شوم / بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم
 آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب / نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک آسمون گل قشنگ تقدیم یک نگاه تو ، این دل تنهای غریب فدای روی ماه تو..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بر لب دریای حسرت کلبه ای دارم قدیمی / از تمام دار دنیا دوستی دارم صمیمی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر از خدمتت دورم ز دل شرمندگی دارم ولیکن از صمیم قلب تو را من دوست دارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب

دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس رمانتیک عاشقانه جدید

 

لعنت به تمام کسانی که تو نیستند ولی عطر تو را می زنند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیونه
وحشی
سنگدل
ترسو
تیمارستانی
دورو
ابله
روانی
معتاد


حالا کلمه اول هر حرف رو کنار هم بزاری چی میشه؟


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می دانم !


بهار٬ خنده ی زیبای توست که هر روز در دلم سبز می شود
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 

گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو

که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو

آفتاب و فلک اندر کنف سایه توست

گر رود این فلک و اختر تابات تو مرو


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیـــا برای یکــبار هــم که شـــده…

دست به خلاف بزنیـم…!

من اندوه تـــو را مـــی دزدم…!

تو تنهـایـی مـرا…!!
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب

دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:,

|
 

همه چی ارومه

عشق یعنی مهر بی چون چرا 

                                              عشق یعنی کوشش بی ادعا

عشق یعنی عاشق بی زحمتی

                                              عشق یعنی بوسه  بی شهوتی

عشق یعنی دشت گل کاری شده 

                                              در کویری چشمه ای جاری شده

یک شقایق در میان دشت خار  

                                               باور امکان با یک گل بهار

عشق یعنی ترش را شیرین کنی     

                                              عشق یعنی نیش را نوشین کنی

عشق یعنی این که انگوری کنی           

                                              عشق یعنی این که زنبوری کنی

عشق یعنی مهربانی درعمل   

                                              خلق کیفیت به کندوی عسل

عشق یعنی گل به جای خار باش  

                                               پل به جای اینهمه دیوار باش

عشق یعنی یک نگاه آشنا    

                                               دیدن افتادگان زیر پا

عشق یعنی تنگ بی ماهی شده 

                                               عشق یعنی ماهی راهی شده

عشق یعنی مرغ های خوش نفس

                                              بردن آنها به بیرون از قفس

عشق یعنی جنگل دور از تبر

                                              دوری سرسبزی از خوف وخطر

عشق یعنی بدی ها اجتناب 

                                              بردن پروانه از لای کتاب

در میان این همه غوغا و شر

                                              عشق یعنی کاهش رنج بشر

ای توانا،ناتوان عشق باش        

                                              پهلوانا ،پهلوان عشق باش

عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر

                                              واگذاری آب را بر تشنه تر

عشق یعنی ساقی کوثر شدن   

                                              بی پر و بی پیکر  و بی سر شدن

نیمه شب  سرمست از جام سروش

                                              در به در انبان خرما روی دوش

عشق یعنی مشکلی آسان کنی 

                                              دردی از درمانده ای درمان کنی

عشق یعنی خویشتن را نان کنی

                                              مهربانی را چنین ارزان کنی

عشق یعنی نان ده و از دین مپرس    

                                              درمقام بخشش ازآیین مپرس

هرکسی اورا خدایش جان دهد

                                              آدمی باید که او را نان دهد

عشق یعنی عارف بی خرقه ای 

                                             عشق یعنی بنده ای بی فرقه ای

عشق یعنی آنچنان در نیستی 

                                             تاکه معشوقت نداند کیستی

عشق یعنی جسم روحانی شده

                                             قلب خورشیدی نورانی شده

عشق یعنی ذهن زیبا آفرین           

                                             آسمانی کردن روی زمین

هرکه باعشق آشنا شد سرمست شد   

                                            وارد یک راه بی بن بست شد

هرکجا عشق آید و ساکن شود 

                                           هرچه ناممکن بود ممکن شود

درجهان هرکار خوب و ماندنی است  

                                          رد پای عشق در او دیدنی است

سالک آری عشق رمزی در دل است 

                                        شرح و وصف عشق کاری مشکل است

عشق یعنی شور هستی در کلام

                                          عشق یعنی شعر ،مستی ، والسلام

 

شعر از مرحوم مجتبی کاشانی

 


یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,

|
 

عطر تو

گاه می خواهم فرار کنم

از تو، از خودم

اما به کجا؟

هوا هم بوی تو را می‌دهد

یک، دو، سه...

نفس را در سینه حبس می‌کنم

چشمانم را می‌بندم

پلک هایم را محکم می‌فشارم

تصویر تو لحظه به لحظه پررنگ‌تر می‌شود

بوی تو در سرم می‌پیچد

مست می‌شوم

دستانم را به زاویه نود از بدنم باز می‌کنم

می‌چرخم، می‌چرخم، می‌چرخم

بر مدار زمین برخلاف عقربه‌های ساعت

مست می‌شوم... گیج می‌خورم

انگار نفس را با تو یکجا بلعیده‌ام

یک، دو،‌ سه...

آه می‌کشم

معلق می‌شود یادت...

و عطرت یکجا در هوا مست می‌شود


یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,

|
 

معنای هدیه دادن گل

گل لطیف است و احساس لطافت را در روح انسان ها دوچندان می کند و رایحه خوش آن تمام وجود فرد را دگرگون می سازد. اهدای گل نیاز به مناسبت ندارد و بد نیست بعضی وقت ها شاخه ای گل به همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر، فرزند و همکار و آن هایی که دوستشان داریم هدیه بدهیم. با اهدای گل عواطف و احساسات خود را بیان کنیم و دیگران را شگفت زده نماییم. دست کم با این کار طراوت، شادابی، خنده و صمیمیت جای سلام و احوالپرسی روزمره و تکراری مارا خواهد گرفت و در وجود طرف مقابل غوغایی شگفت انگیز به پا خواهد شد.


شنبه 23 مهر 1390برچسب:,

|
 

داستان یک ازدواج

 

یکی بود یکی نبود

يه روزی از روزا
با يه دختری آشنا شدم.
اون اولا واسم مثل يه دوست خوب بود.
يه دوست که باهاش بتونم راحت درد دل کنم.
ولی کم کم خيلی بهش عادت کردم.
واسم با ديگران متفاوت بود.
عاشقش شدم.
عشق اولم بود.
نمی دونستم چه جوری بهش بگم.
چه جوری نشون بدم
که دوستش دارم.
روز ها گذشت.



ادامه مطلب

شنبه 23 مهر 1390برچسب:,

|
 

یادی وحکایتی(قسمت دوم وپایانی)

دیروز هم حلیمه حتماً گرسنه بود. در کلاس را قفل کرده بودم و ایستاده بودم کنار در تا زنگ تفریح کسی توی کلاس نیاید. خانم معلم گفته بود که اگر بگذارم بچه‌ها توی کلاس بمانند یا توی کلاس بیایند، به خانم ناظم که شرافت خانم بود می‌گوید که خط کشم بزند. شرافت خانم دوست مادر بود و مرا هم خیلی دوست داشت. خانم معلم هم که دوست شرافت خانم بود، این را خوب می‌دانست . اما پیش روی بچه‌ها این طور می‌گفت تا حساب کارشان را بکنند. خانم معلم تا فکر می‌کرد که از پس بچه‌ای بر نمی‌آید، فوری می‌فرستادش دفتر سر وقت شرافت خانم. توی کلاس دو سه تایی بیشتر نبودند که خانم معلم را کلافه می‌کردند. خانم معلم می‌گفت که این حلیمه است که کلاس را به هم می‌زند. می‌گفت که حلیمه سنش به کلاس نمی‌خورد و باید به کلاس شبانه برود.



ادامه مطلب

شنبه 16 مهر 1390برچسب:,

|
 

یادی و حکایتی (قسمت اول)


 

از درز پنجره سوز می‌آمد و به هوای دم کرده‌ی کلاس نیشتر می‌زد. پشت شیشه در آهنی حیاط مدرسه، بام‌های سفالی آن طرف خیابان، و تکه‌ای از آسمان خاکستری پیدا بود. باران همین‌طور یکبند می‌بارید و ریز هاشور می‌زد.


 

          بقیه داستان در ادامه  مطلب



ادامه مطلب

شنبه 16 مهر 1390برچسب:,

|
 

داستان غم انگیز

۱۷ ساله بودم که به یکی از خواستگارانم 

 که پسر نجیب و خوبی بود جواب مثبت دادم. 

اسمش رضا بود پسر خوب و متینی بود  

هر بار که به دیدن می امد غیرممکن بود دست خالی بیاد  

ما همدیگرو خیلی دوست داشتیم

ادامه داستان در ادامه مطلب



ادامه مطلب

شنبه 16 مهر 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس

یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن

شاید برنده کل دلتنگی هات شدم  !



ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی /  آتش به شب تار زدی خسته نباشی

ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی /  با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی . . .



امشب دلم از آمدنت سرشار است / فانوس به دست کوچه دیدار است

آنگونه تو را در انتظارم که اگر / این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است !


بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب

جمعه 15 مهر 1390برچسب:,

|
 

داستان (حماقت)

ساعت از سه شبم گذشته برو يکم بخواب تا صبح ببينم چه خاکي تو سرم کنم......
نه مگه من مي تونم بخوابم تو اين وضعيت دخترم فرار کرده....همش تقصير توي
واسه چي تقصير من؟!
يادته چقدر محدودش کردي؟يادته تا تلفن حرف مي زد مي گفتي با کي حرف مي زني؟اجازه نمي دادي پاشو بذار از خونه بيرون يادته؟
بس کن زن من صلاحش رو مي خواستم اون بايد.......
نه محمود من ديگه نمي تونم باهات زندگي کنم تو مريضي...................
الان چهار سال از اون روز مي گذره...مامانم از بابام جدا شد منو مامانم خيلي سعي کرديم اونو پيدا کنيم....تا سه روز پيش که بالاخره تونستيم به نتيجه برسيم.........
که تلفن زنگ زد من تلفن رو برداشتم.....صداي يه زن بود..........

بقیه داستان در ادامه مطلب



ادامه مطلب

جمعه 15 مهر 1390برچسب:,

|
 

داستان عاشقانه

داستان زیبای شاخه گل خشکیده ، اولین و بینظیر ترین داستانهای عاشقانه میباشد ، خواندنی و جذاب

پیشنهاد میشود این داستان را بخوانید هرچند به کوتاهی داستانهای دیگر نیست اما از همه زیبا تر است

حتما چند دقیقه وقت خودتان را به خواندن این داستان قشنگ بگذارید و لذت ببرید

داستان در ادامه مطلب



ادامه مطلب

جمعه 15 مهر 1390برچسب:,

|
 

سرنوشت

هميشه به درد دل اين آن گوش مي دهم
ولي هيچ كس به دردهاي دل من توجهي ندارد
هميشه سنگ صبور ديگران بودم
اما هيچ كس سنگ صبور من نشد
همشيه ديگران را مي خندانم
ولي هيچ كس از گريه هاي پنهاني من خبر ندارد
هرگز نخواستم بگذارم كسي گريه كند
ولي هيچ كس حتي از من نپرسيد چرا گريه مي كنم
هميشه ديگران را به زندگي اميدوار كرده ام
هميشه گل اميد را به اين و آن هديه كرده ام
اما كسي نفهميد كه من خود به زندگي اميدي ندارم
هرگز نگذاشتم كه دوستانم در كنار من احساس تنهايي كنند
اما هيچ كس ندانست كه من چقدر تنهايم
خدا را هميشه در ذهن اين و آن زنده مي كردم
ولي دست خدا از زندگي خودم هميشه دور بود
كسي از من نپرسيد كه چرا در اوج جواني
موهاي سرم سفيد شده
يا چرا پيچ و خم زندگي در اين سن كم
در پيشاني من نمايان شده
براي صداي دل عزيزانم احترام خاصي قايل بودم
اما كسي صداي بلند شكستن دل مرا نشنيد
هرگز نخواستم از غصه هايم برايشان بگويم
اما هميشه گوش شنواي غمهاي ديگران بودم
دل پر درد من ديگر به اين چيزها عادت كرده
به فريادهاي خاموش
به آرام آرام شكستن
به گريه هاي شب هنگام
در زير نور ماه
به تنها رفتن در راه
مي گويند خرافات است اينكه هر كس طالعي دارد
ولي چه خرافات قشنگي است
من خرافات را دوست دارم چون زندگي ام با آن گره خورده
طالع من همين است
كه تنها بيايم و تنها بمانم و تنها بميرم
من اين طالع را دوست دارم
چون منحصرد به فرد است
اين طالع در انحصار من است
از آن من است
اگر سرنوشت هر انساني در دستان خودش است
اين من هستم كه اسير دستان سرنوشت شوم خودم هستم
من اين سرنوشت را دوست دارم
كاش ديگران بدانند كه من
اين گونه هستم
اين گونه مي مانم
و اين گونه مي ميرم....


جمعه 15 مهر 1390برچسب:,

|
 

خودکشی عاشقانه

زن نامه‌ای از طرف شوهرش دريافت کرد. دو سال از زمانی که مرد ديگر دوستش نداشت و او را ترک کرده بود می‌گذشت. نامه از يک سرزمين دور آمده بود.

«اجازه نده بچه توپش را به زمين بزند. صدای آن قلب مرا می‌شکند.»

زن توپ را از دختر نه ساله‌اش گرفت.

دوباره نامه‌ای از طرف شوهر آمد. اين يکی از پستخانه‌ی ديگری بود.

«بچه را با کفش به مدرسه نفرست. من می‌توانم صدای پای او را بشنوم. اين صدا قلب مرا می‌شکند.»

زن به جای کفش، صندل‌های نرم پای بچه کرد. دختر گريه کرد و ديگر حاضر نبود به مدرسه برود.

يک بار ديگر نامه‌ای از طرف شوهر آمد. فاصله‌اش با نامه‌ی گذشته يک ماه بيشتر نبود اما دست خط مرد به نظر زن خيلی قديمی آمد.

«اجازه نده بچه از کاسه‌ی چينی غذا بخورد. می‌توانم صدايش را بشنوم. اين صدا قلب مرا می‌شکند.»

زن با قاشق‌ چوبی خودش به دختر غذا داد. درست مثل سه ساله‌گی‌اش. بعد دورانی را به ياد آورد که دختر واقعاً سه ساله بود و مرد روزهای خوشی را کنار او گذرانده بود. دختر خودش رفت از قفسه‌ی آشپزخانه کاسه‌ی چينی‌اش را برداشت. زن فوراً آن را از دست او گرفت و در باغچه به سنگ کوبيد: صدای شکستن قلب مرد! زن ناگهان ابروهايش را بالا برد. کاسه‌ی خود را به طرف ديوار پرتاب کرد و آن را شکست. آيا اين صدای شکستن قلب شوهرش نبود؟ زن ميز ناهارخوری کوچک را از پنجره به باغچه پرتاب کرد. اين صدا چی؟ زن خود را به ديوار زد و شروع به مشت کوبيدن کرد. خود را روی پارتيشن کاغذی پرت کرد و مثل نيزه از ميان آن گذشت و سقوط کرد. اين صدا چی؟

«مامان، مامان، مامان!»

دختر شيون‌کنان به طرف او دويد. زن به او سيلی زد. آه، به اين صدا گوش کن!

هم چون پژواکی از آن صدا، نامه‌ی ديگری از طرف شوهر آمد. از سرزمين و پست‌خانه‌يی دور و جديد.

«هيچ صدايی در نياوريد. درها را نه ببنديد نه بازکنيد همين‌طور پنجره‌ها را. نفس نکشيد. حتا نبايد اجازه دهيد صدايی از ساعتی که در خانه است بيرون بيايد.

«هردو شما، هردو شما، هردو شما!» زن همان‌طور که نجوا می‌کرد اشکش جاری شد. بعد از آن، ديگر از هيچ‌کدام آن دو، هيچ صدايی شنيده نشد. آن‌ها حتا به کوچک‌ترين صداها پايانی جاودانه بخشيدند. به عبارت ديگر، مادر و دختر هر دو مردند.

و عجيب اين‌جاست که شوهر زن هم کنار آن‌ها دراز کشيد و مرد.


جمعه 15 مهر 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس زیبا

کاش بدونی نبودنت، یا تا ابد ندیدنت، بهونه ای نیست برای از یاد بردنت

—————————

زود باش از قلبت یک کپی بگیر، چون می خوام اصلشو بدزدم

—————————

صبح که چشماتو باز می کنی، بدون دیشب یه نفر به شوق دیدن تو چشماشو بسته

—————————
تقدیم به کسى که درکنارم نیست، اما حس بودنش به من شوق زیستن مى دهد

—————————

در پارکینگ خاطراتم چشماتو پارک کردم. بعدش هم دلت رو پنچر کردم تا از دلم نری!

—————————

زندگی کن و لبخند بزن به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند

—————————

زیاد فکر نکن، امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده!

عشق یعنی اینکه وقتی می‌خوای برسونیش، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک‌ تره!

—————————

قشنگ ترین لحظه هایم را با سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم و مجنون ترین دیوانه ات هستم.

—————————

 

کاش قطره ای اشک بودم که در چشمانت متولد می شدم و بر گونه هایت زندگی می کردم و بر لبانت می مُردم تا بدانی چقدر عاشق تو هستم


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

جملات زیبا و فلسفی

دو چیز را همیشه فراموش کن:

خوبی که به کسی می کنی

بدی که کسی به تو می کند


همیشه به یاد داشته باش:

اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار

اگر در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار

اگر در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار

اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار




ادامه مطلب

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

حلقه

دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین تنگ گرفته است به بر

راز این حلقه که در چهره او

اینهمه تابش و رخشندگی است

مرد حیران شد و گفت

حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است

همه گفتند : مبارک باشد

دخترک گفت : دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

سالها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر

دید در نقش فروزنده او

روزهایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته هدر

زن پریشان شد و نالید که وای

وای این حلقه که در چهره او

باز هم تابش و رخشندگی است

حلقه بردگی و بندگی است...


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس

 

درویش کوچه های تنهاییم کاسه گدایی مرا سکه نگاه تو کافیست!!!

گنج قارون واسه قارون، مارو چه به مال دنیا! گنج من یه تار موته، نمیدم به کل دنیا

ما شمع غمیم شعله نداریم ، آواز تنیم خانه نداریم ، باور به خدا کن که همیشه جز دوری تو غصه نداریم.

عجب موجود سخت جانی ست دل! هزار بار تنگ میشود، میشکند، میسوزد، میمیرد و باز هم برایت میتپد

قسم خوردم همیشه با تو باشم / در این دنیا فقط مال تو باشم / اگر ماندی در این دنیا عاشق / من هم به خاطر تو زنده باشم

احتیاج به مستی نیست،! یک استکان چای هم دیوانه ام میکند وقتی میزبان چشمان تو باشد



به اندازه ی تمام بوسه های بی پاسخی که ماهی ها به دریا میزنن دوستت دارم.

از دوریت چه دارم، غیر از دلی
شکسته، ذهنی همیشه ابری، فکری همیشه خسته

توی مغازه ی قلبم، یاد تو تنها چیزیه که روش نوشتم " سوال نکنید" فروشی نیست!!!

زیبایی
عشق به سکوت است نه فریاد، پس با تمام سکوتم دوستت دارم

گفتم نرو بی تو دلم وا نمیشود، یک پلک زدن شبی را تا نمیشود، رفتی، در غربت و تنهایی دلم شکست، برگردم کسی مثل تو پیدا نمی

میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا  خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا

اگه میدونستی چقدر دوستت دارم چشمهایم را میشستی و
اشکهایم را با دستان عشقت به باد میدادی

کاش میشد گل چشمان زیبایت را میچیدم و نما میدادم به اتاقم که پر از تنهاییست، با خود میگویم تو که آرامش احساس غم آلود منی، پیش من میمانی؟

دلم باغی پر از ریحان و گل بود، به روی رود
عشقت مثل پل بود، نگاهم کردی و ویران شد این دل، مگر چشم تو از قوم مغول بود!

اگر از تمام دنیا خسته شدی، به یاد قلبی باش که هرگز از تو خسته نمیشه


 



ادامه مطلب

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

داستان غم انگیز عاشقانه

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
 

 

بقیه داستان در ادامه مطلب



ادامه مطلب

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

بدون شرح

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

تصاویر زیبا واسه گوشی متحرک

ادامه عکسها در ادامه مطلب



ادامه مطلب

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

بیا ای یاد مهتابی

به ديدارم بيا هر شب
در اين تنهايي تنها و تاريک خدا مانند
دلم تنگ است
بيا اي روشن
اي روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زير سرپوش سياهي ها
دلم تنگ است
بيا بنگر چه غمگين و غريبانه
در اين ايوان سر پوشيده و اين تالاب مالامال
دلي خوش کرده ام با اين پرستو ها و ماهي ها
و اين نيلوفر آبي و اين تالاب مهتابي
بيا اي همگناه من در اين برزخ
بهشتم نيز و هم دوزخ
به ديدارم بيا اي همگناه اي مهربان
که اينان زود مي پوشند رو در خوابهاي بيگناهي ها
و من مي مانم و بيداد بي خوابي
در اين ايوان سر پوشيده متروک
شب افتاده ست و در تالاب من ديريست
که در خوابند آن نيلوفر آبي و ماهي ها پرستو ها
بيا امشب که بس تاريک و تنهايم
بيا اي روشني اما بپوشان روي
که مي ترسم ترا خورشيد پندارند
و مي ترسم از خواب برخيزند
و مي ترسم که چشم از خواب بردارند
نمي خواهم ببيند هيچکس ما را
نمي خواهم بداند هيچکس ما را
و نيلوفر که سر بر مي کشد از آب
پرستو ها که با پرواز وبا آواز
و ما هيها که با آن رقص غوغايي
نمي خواهم بفهمانند بيدارند
شب افتاده است و من تنها و تاريکم
و در ايوان و در تالاب من ديريست در خوابند
پرستو ها و ماهيها و آن نيلوفر آبي
بيا اي مهربان با من!
بيا اي ياد مهتابي

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

اواز عاشقانه

آواز عاشقانه  

 

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست

حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند

تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم

آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد ، کس به داغ ِ دل ، باغ ِ دل نداد

ای وای ، های های عزا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود

خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

« بادا » مباد گشت و « مبادا » به باد رفت

« آیا » ز یاد رفت و « چرا » در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند

نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم

بغضم امان نداد و خدا . . . در گلو شکست 
 
  
قیصر امین پور  
 

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:اواز عاشقانه,

|
 

مجنون

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

دفتر عشق

قلبدفتر عشـــق كه بسته شـدd
قلبدیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدمd
قلبخونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدونd
قلببه پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدمd
قلباونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودd
قلببد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدd
قلببرای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتd
قلبحالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدd
قلبتــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوd
قلببـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدمWwW.Bia2BND.Com
قلبغــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتd
قلببازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدمd
قلباز تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمd
قلباز دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمd
قلبچــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودمd
قلبچــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیمd
قلبدوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنd
قلبفردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهd
قلبچه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــوd
قلبآخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشهd
قلبدسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزهd
قلببزن تیر خـــــــــــــــــلاص روd
قلبازاون كه عاشقـــت بودd
قلببشنواین التماسروd
قلب...............d
قلب.........d

قلب....d قلب.d
 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

عشق

وقتی کسی به دلت نشست نشستنش مقدسه، حتی اگه نخواهدت نفس کشیدنش بسه

 

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد به من، من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید

 

عشق کلید شهر قلب است، به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که بار هر کلیدی باز شود

 

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

تو را چگونه صدا کنم؟

چگونه دستهایت را بگیرم و خالی از هر نیاز شوم؟

چگونه سر بر شانه هایت بگذارم و ترانه عشق را زمزمه کنم؟

چگونه می توانم در آغوشت بگیرم و نگاه دریاییت را از

طوفان های بدخیم حفظ کنم؟

چگونه می توانم قلبت را برای خود نگه دارم؟

و چگونه می توانم به سویت بیایم در حالیکه عاشقانه می گویم


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

آمد اما بی صدا خندید و رفت

آمد اما بی صدا خندید و رفت              لحظه ای در کلبه ام تابید و رفت

آمد از خاک زمین اما چه زود             دامن از خاک زمین برچید و رفت

دیده از چشمان من پنهان نمود             از نگاهم رازها فهمید و رفت

گفتم اینجا روزنی از عشق نیست                   پیکرش از حرف من لرزید و رفت

گفتم از چشمت بیفشان قطره ای           ناگهان چون چشمه ای جوشید و رفت

گفتمش من را مبر از خاطرت

خاطراتش را به من بخشید و رفت


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

عشق


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

شكسپیر میگه

شكسپیر میگه: خیانت تنها این نیست كه شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست كه دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری كردن اشك بر دیدگان معصومی باشد


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

سوال

دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟ گفت: نه…..گفت دوستم داری؟….گفت:نوچ…..گفت:اگه بمیرم برام گریه می كنی؟؟؟…..گفت:اصلا….دختره چشماش پر از اشك شد….هیچی نگفت….پسره بغلش كرد و گفت:تو خوشگل نیستی زیاترین هستی….تو رو دوست ندارم چون عاشقتم….اگه تو بمیری برات گریه نمیكنم چون من هم می میرم…..


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

تکه های عاشقانه زیبا،کوتاه و مفید

تولد و مرگ را درمانی نیست
مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم  . . .
************  *************
هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند . . .
************  *************
فاصله بین مشکل و حل آن یک زانو زدن است
اما نه در برابر مشکل
بلکه در برابر خدا
************  *************
وقتی که تمام شیرها پاکتی اند !
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند !
وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد !
ایراد مگیر
عشق ها ساعتی اند . . .
****************
از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس
از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد . . .
************  *************
هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند
و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند
************ *************
مهم نیست چه مدرکى دارید
مهم این است که چه درکى دارید . . .
************  *************
از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی
************  *************
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد
طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت!
دکتر علی شریعتی
************  *************
به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
************  *************
آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
************  *************
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . .
.

 

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

بی صدا شکست

 

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

زندگی رو دوست دارم

زندگی رو دوست دارم نه به این دلیل که :

ز  به معنای زندان باشد . . .

ن  به معنای ندامت باشد . . .

د به معنای درماندگی باشد . . .

گ به معنای گورستان باشد . . .

ی به معنای یاس باشد . . .

بلکه به معنای عشق باشد . . .

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

اس ام اس زیبا کوتاه مفید

تولد و مرگ را درمانی نیست
مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم  . . .
************  *************
هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند . . .
************  *************
فاصله بین مشکل و حل آن یک زانو زدن است
اما نه در برابر مشکل
بلکه در برابر خدا
************  *************
وقتی که تمام شیرها پاکتی اند !
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند !
وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد !
ایراد مگیر
عشق ها ساعتی اند . . .
****************
از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس
از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد . . .
************  *************
هستند کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند
و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند
************ *************
مهم نیست چه مدرکى دارید
مهم این است که چه درکى دارید . . .
************  *************
از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی
************  *************
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد
طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت!
دکتر علی شریعتی
************  *************
به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
************  *************
آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
************  *************
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . .
.


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

این روزها

این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید... یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ...

من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل سپردم

و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه اغاز کردم و تو... چه بی رحمانه اولین تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ...

تمام غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ، اولین مهمان تنهایی هایم بودی...
روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت به دریای حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ... دلم گرفته بود...

زخم دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم... به تو تکیه کردم...
هیچ گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در خود مخفی کردم ...
دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم اما لیاقتش را نداشتم....

مدتها بود که به راه های رفته... به گذشته های دور خیره شده بودی ...من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به خون اغشته بود... تحمل کردم ... هیچ نگفتم چون زندگی به من اموخته بود صبورانه باید جنگید ...

به من اموخته بود که در سرزمینی که تنها اشک ها یخ نبسته اند باید زندگی کرد...
اما امروز دریافتم که حجمی که در قایق من نشسته بود جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود...
و ای کاش زود تر قایقم را سبکتر کرده بودم...

با این همه... بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت نمی کنم...

هیچ کس این چنین سحر امیز نمی توانست مرا ببرد آنجایی که مردمانش به هیچ دل می بندند با هیچ زندگی می کنند به هیچ اعتقاد دارند و با هیچ می میرند!

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:عشق,

|
 

دوستت دارم

تا به حال حرفهايم را با لبهاي نگاهم بازگو مي کردم ولي امشب مي خواهم با زبان قلم برايت سخن بگويم تا بار

ديگر ثابت کنم که لحظه لحظه زندگي ام  تو را فرياد مي زند .

امشب آمده ام با اشک هايم با تو سخن بگويم , با دانه هاي شفاف عشق که از اعماق جانم جاري مي شوند ...

صفحات دفتر آشنايي ما هر روز با عطر جديدي از عشق ورق مي خورد و من مانده ام


که آيا خواهم توانست بار عشق تو را به مقصد برسانم يا نه ؟


دوست دارم تو در کنار من بهترين لحظه ها را تجربه کني ,

دوست دارم تو نيز به مانند من طراوت عشق در چشمانت حلقه زند ,

دوست دارم در کنار من مملو از عشق باشي , مملو از عطر اميد

شبها که بي حضور تو ,  خاطرات مشترکمان را با ديدگاني اشکبارمرور مي کنم

 تصوير چشماني را مي بينم که مهربانانه چشم به چشمانم  دوخته اند

و من براي استشمام عطر تو آن را در آغوش خواهم کشيد

کاش مي شد با تو و در کنار تو عشق را در آغوش کشيد


مهربان ياور زندگي ام

در اين شب مهتابي که مي دانم دلتنگ عطر باراني , اشکهايم را  تقديم قلب درياييت مي کنم

اما نه . . .  مي دانم دوست نداري اشکي از چشمانم جاري شود

پس با صدايي که از اعماق وجودم بيرون مي آيد فرياد مي زنم

از صميم قلبي که به راهت باختم دوستت دارم

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:دوستت دارم,

|
 

بی تو دنیا

يادت هست روزي که دستت را به دستانم دادي و تمام وجودم را آتش زدي؟


آن روز نمي دانستم چرا مي سوزم؟!  ولي حالا خوب ميفهمم که دستانت پيام آور آتش
دروني ات بودند
اکنون نيز دارم مي سوزم؟! ولي نه از گرماي عشق تو


از غم نبودنت، از اندوه دوريت !؟


و چه زجر آور است اين سوختن، که حتي دريا دريا آب هم نمي تواند لحظه اي آرامش کند


بي تو حتي ديگر ساحل هم پاهاي آتشينم را در خنکاي آ؛وشش نمي گيرد !؟

انگار او هم به دوتايي بودن رده پاها عادت کرده و حالا رد پاي تنهاي من برايش غريبه
است
آه اي محبوب من، بي تو دنيا هم مرا آتش  ميزند

 

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:عشق,

|
 

وقتی دل تنگ شدی

وقتی دلتنگ شدی

به یاد بیارکسی روکه خیلی دوست داره

وقتی ناامید شدی

به یاد بیارکسی روکه تنهاامیدش تویی

وقتی پراز سکوت شدی

به یاد بیارکسی روکه به صدات محتاجه

وقتی دلت خواست ازغصه بشکنه

به یاد بیارکسی روکه توی دلت یه کلبه ساخته

زیباست بخاطر توزیستن وبرای توماندن وبه پای تو سوختن و

چه تلخ وغم انگیزاست دوراز تو بودن برای تو گریستن وبه

عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش می دانستی بدون تو وبه دور

ازدستهای مهربانت زندگی چه

ناشکیباست

...

...

...

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:عشق,

|
 

اشک هم برای نابودی،لحظه شماری می کند

 

هر گاه نام زیبایت را به یاد آوردم

بی اختیار اشکی سرد برای سقوط از پرتگاه گونه هایم جان فشانی کرد ودلیل ان واضح است.

وقتی من دور از تو هستم و بین ما فاصله وغوغا می کند

وقتی معنای انتظار خنجری است برای قلب تنهایم

و آمدن  تو، تنها دلیل خندیدن دوباره

اشک هم برای نابودی،لحظه شماری می کند

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

شب کوتاه وغم کوتاه

هوا تاریک و شب غوغای بی خواب است

 

زمین سرد است وشمع بی تاب بی تاب است

دلم تنگ است از از این اشکها

زمان قهر است با نجما

زمان کوتاه و عمر کوتاهتر

شب،کوتاه و غم کوتاه

چشم بر چشمان مهتاب دوخته

عشق من از هر زمان افروخته

نیستی تا سر به روی شانه هایت

زار همچون ابر گریم

نیستی تا دست سردم را پناه باشی

نگاه خسته ام را بلکه جان باشی

تو رفتی وزمان ایستاده پا بر جا

وشعر،خشکیده بر قافیه ای بی جا

زمان تنگ است وغم افزون بر دوری

نمی آیی سزاوارم به این دوری؟

زمان کوتاه و عمر کوتاه

شب کوتاه و غم کوتاه

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

پشت سر هر آنچه

پشت سر هر آنچه که دوستش مي داري، و تو براي اينکه معشوقت را از دست ندهي
بهتر است بالاتر را نگاه کني، زيرا ممکن است چشمت به خدا بيفتد و او آنقدر بزرگ است
که هر چيز پيش او کوچک جلوه مي کن. اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولي،
اگر عشقت گذراست و تفنني و تفريحي، خدا چنان کاري به کارت ندارد. اجازه مي دهد
که عاشقي کني، تماشايت مي کند و مي گذارد شادمان باشي. اما هر چه که در عشق
ثابت قدم تر شوي، خدا با تو سخت گير تر مي شود. هر قدر که در عاشقي عميق تر شوي و
 پاکباز تر و هر اندازه که عشقت ناب تر شود و زيبا تر، بيشتر بايد از خدا بترسي، زيرا خدا از
عشق هاي پاک و عميق و ناب و زيبا نمي گذرد، مگر آن که آن را به نام خودش تمام کند.
هر گامي که تو در عشق بر مي داري، خدا هم در غيرت برمي دارد. تو عاشق مي شوي و
 خدا غيورتر و آنگاه گمان مي کني معشوقت چه دست يافتني است و وصل چه ممکن و
عشق چه آسان، خدا وارد کار مي شود و خيالت را در هم مي ريزد و معشوقت را در هم
مي کوبد. معشوقت هر کس که باشد و هر جا که باشد و هر قدر که باشد، خدا هرگز نمي گذارد
 ميان تو و او چيزي فاصله بياندازد. معشوقت مي شکند و تو نااميد مي شوي و نمي داني
که نااميدي زيباترين نتيجه عشق است. نااميدي از اين چيز و آن چيز. تو نااميد مي شوي و
 گمان مي کني که عشق بيهوده ترين کارهاست و بر آني که شکست خورده اي و خيال
مي کني آن همه شور و آن همه ذوق و آن همه عشق را تلف کرده اي. اما خوب که نگاه
مي کني، مي بيني حتي قطره اي از عشق، حتي قطره اي هم هدر نرفته است. خدا همه
 را جمع کرده و همه را براي خود برداشته و به حساب خويش گذاشته است. خدا به تو
مي گويد: مگر نمي دانستي که پشت سر هر معشوق خدا ايستاده است؟ تو براي من بود
که اين همه راه آمده اي و براي من بود که اين همه رنج برده اي و براي من بود که اين همه
عشق ورزيده اي، پس به پاس اين قلبت را و روحت را و دنيايت را وسعت مي بخشم و از
بي نيازي نصيبي به تو مي دهم و اين ثروتي است که هيچ کس ندارد تا به تو ارزاني دارد.
فردا اما تو باز عاشق مي شوي تا عميق تر شوي و وسيعتر و بزرگتر و نااميد تر تا بي نيازتر
شوي و به او نزديکتر. راستي، اما چه زيباست و چه با شکوه و چه شور انگيز است که
پشت سر هر معشوقي خدا ايستاده است


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

دیشب دوباره

دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم :
در آسمان پر می کشیدم
و لا به لای ابرها پرواز میکردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر ، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس می زد
آنگاه با خمیازه ای ناباورانه
بر شانه های خسته ام دستی کشیدم
بر شانه هایم
انگار جای خالی چیزی...
چیزی شبیه بال
احساس می کردم !
                                                      قیصرامین پور

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

شکلات تلخ

چشمانش پر بود از نگرانی و ترس
لبانش می لرزید
گیسوانش آشفته بود و خودش آشفته تر
- سلام کوچولو .... مامانت کجاست ؟
نگاهش که گره خورد در نگاهم
بغضش ترکید
قطره های درشت اشکش , زلال و و بی پروا
چکید روی گونه اش
- ماماااا..نم .. ما..مااا نم ....
صدایش می لرزید
- ا .. چرا گریه می کنی عزیزم , گم شدی ؟
گریه امانش نمی داد که چیزی بگوید
هق هق , گریه می کرد
آنطوری که من همیشه دلم می خواست گریه کنم
آنگونه که انگار سالهاست گریه نکرده بود
با بازوی کوچکش مدام چشم هایش را از خیسی اشک پاک می کرد

ادامه مطلب رو حتما بخونید



ادامه مطلب

چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

فرق عشق با ازدواج

شاگردي از استادش پرسيد: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد

داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني...

 

 

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت .

استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولين

درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

 برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم يعني همين...!

و این است فرق عشق و ازدواج ...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.

استاد پرسيد: چه آوردي ؟

با حسرت جواب داد:هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به

 

اميد پيداكردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم.

 

استاد گفت: عشق يعني همين...!

شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش

 

كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي...

 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

پرسید

 

 

Once a Girl when having a conversation with her lover, asked
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

I can't tell the reason... but I really like you
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم

You can't even tell me the reason... how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمي توني عنوان كني... پس چطور دوستم داری؟

How can you say you love me?
چطور میتونی بگی عاشقمی؟

I really don't know the reason, but I can prove that I love U
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم

Proof ? No! I want you to tell me the reason
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی



Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیه،

because you are caring,
همیشه بهم اهمیت میدی،

because you are loving,
دوست داشتنی هستی،

because you are thoughtful,
با ملاحظه هستی،

because of your smile,
بخاطر لبخندت،

The Girl felt very satisfied with the lover's answer
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

The Guy then placed a letter by her side
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون



Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

 No! Therefore I
cannot love you
 نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم

Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم



If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

Does love need a reason?
عشق دلیل میخواد؟

NO! Therefore!!
نه!معلومه كه نه!!

I Still LOVE YOU...
پس من هنوز هم عاشقتم



True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
 این هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره

Immature love says: "I love you because I need you"
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

Mature love says "I need you because I love you"
"ولی عشق كامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم

"Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"
"سرنوشت تعيين ميكنه كه چه شخصي تو زندگيت وارد بشه، اما قلب حكم مي كنه كه چه شخصي در قلبت بمونه"
 


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

 

عشق را وارد کلام کنیم

تا به هر عابری سلام کنیم

و به هر چهره ای تبسم داشت

ما به ان چهره احترام کنیم

زندگی در کلام و پاسخ اوست

عمر را صرف این پیام کنیم

عابری شاید عاشقی باشد

پس به هر عابری سلام کنیم!


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 

دیدی اونم رفت

این روزها به لحظه ای رسیده ام که با تمام وجود ملتمسانه از اشکهایم می خواهم که یادت را از ذهن من بشوید... یادت را بشوید تا دیگر به خاطر تو با خود جدال نکنم ...

من تمام فریاد ها را بر سر خود می کشم چرا می دانستم که در این وادی ، عشق و صداقت مدتهاست که پر کشیده اند اما با این همه تمام بدبینی ها و نفرتها را به تاریک خانه دل سپردم

و در گذرگاهت سرودی دیگر گونه اغاز کردم و تو... چه بی رحمانه اولین تپش های عاشقانه قلب مرا در هم کوبیدی ...

تمام غرور و محبت مرا چه ارزان به خود خواهیت فروختی ،  اولین مهمان تنهایی هایم بودی...
روزی را که قایقی ساختیم و آنرا از از ساحل سرد سکوت به دریای حوادث رهسپارکردیم دستانم از پارو زدن خسته بود ... دلم گرفته بود...

زخم دستهایم را مرهم شدی و شدی پاروزن قایق تنهایی هایم... به تو تکیه کردم...
هیچ گاه از زخمهای روحم چیزی نگفتم و چه آرام آنها را در خود مخفی کردم ...
دوست داشتم برق چشمانت را مرهمی کنی بر زخمهای دلم اما لیاقتش را نداشتم....

مدتها بود که به راه های رفته... به گذشته های دور خیره شده بودی ...من تک و تنها پارو می زدم و دستهایم از فرط رنج و درد به خون اغشته بود... تحمل کردم ... هیچ نگفتم چون زندگی به من اموخته بود صبورانه باید جنگید ...

به من اموخته بود که در سرزمینی که تنها اشک ها یخ نبسته اند باید زندگی کرد...
اما امروز دریافتم که حجمی که در قایق من نشسته بود جز مشتی هیچ چیز دیگری نبود...
و ای کاش زود تر قایقم را سبکتر کرده بودم...

با این همه... بهترینم دوستت دارم ... هرگز فراموشت نمی کنم...

هیچ کس این چنین سحر امیز نمی توانست مرا ببرد آنجایی که مردمانش به هیچ دل می بندند با هیچ زندگی می کنند به هیچ اعتقاد  دارند و با هیچ می میرند


چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:,

|
 


سلام بازدیدکنندگان گرامی فضایی که اکنون در ان حضور دارید جز متنها و شعرهای عاشقانه محتوای دیگری ندارد اگر مطالب، مورد پسند شما قرار گرفت با نظرهاتون در بهتر سازی وبلاگ و هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد لحظه ای است که بیهودگی و مرگ را تعلیم می دهد٬زندگی طغیانی است بر تمام درهای بسته٬ زندگی تنهایی را نفی می کند و عشق، بارورترین تمام میوه های زندگی است. امروز برای من روز خوبی نیست٬ اینجا را غباری گرفته است٬ یاد تو هر لحظه با من است اما یـــاد انسان را بیمار می کند . به یاد بیاور که در این لحظه ها نیاز من به تو، نیاز من به تمامی ذرات زندگی است. دیگر چه می توانم گفت٬ من خسته هستم دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد٬ تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها آسانتر است. ما می توانستیم ایمان به تقدیر را مغلوب ایمان به خویشتن کنیم اینک اما دستی است که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می راند٬ دستمال های مرطوب، تسکین دهنده دردهای بزرگ نیستند. التماس، شـــــکوه زندگی را فرو می ریزد. تمنا، بودن را بی رنگ می کند و آنچه به جای می ماند ندامت است. اگر دیوار نباشد، پیچک به کجا خواهد پیچید٬ نه من ماندنی هستم، نه تو. آنچه ماندنی است ورای من و توست. فرصتی برای فكر كردن است. من را تنها نگذار. همین ...
mehrdad_parvizi@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

عشق

 

مهرداد پرویزی

 

ارديبهشت 1398
دی 1397
مرداد 1397
خرداد 1397
فروردين 1397
تير 1396
آذر 1395
خرداد 1394
اسفند 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
دی 1392
آبان 1392
مهر 1392
ارديبهشت 1392
مرداد 1391
تير 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390

 

عشق هست
شاید
گاهی وقتها
هی رفیق
واقعیت
خوشبختی
حرف حساب
دل به
اواز قو
سوال
شب ها که سکوت
تو خندیدی
دخـتـرها از فریــاد زدن میتـرسنـد
وقتی گیج میشدم
من از تو
واقعا درسته
یادمان باشد که ...
ادمی
واقعیت
خیانت
تو آدم مخصوصِ کدام آدمی …؟
وقتی میگویم
خاطره ها
امشب
اگه
گنجیشکک
دلم
عاشق فقیر
داستان زیبا
علم روانشناسي مي گويد :
معنایی دقیق عشق
این لحظه
لبانت
من
دنیا هرزه است
اس ام اس انگلیسی
اس ام اس عاشقانه
❧شب است ...❧
دل ادمها
بازی
افسوس
دیشب به یاد ِرویت ، چشمم به راه کردم
خدایا ! بشکن این آیینه ها را
شـــب هایم عجیب درد میکند . . . !
از دور
اهای سهراب
اعتماد..
بعضی وقتا
آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,

 






زندگی زیباست
عاشق کشون
کسب درامد
كـــارون چـــت بهترين و حرفه اي ترين چت روم
دنیای شکلک یاسی
سایت سرگرمی
جلب نیوز
بیا تو فقط عکس
تک درخت عشق
فرشته ای در سندوقچه
سلام هم سکوت
دانلود موزیک
رز اتشین
خاطرات من
دنیای کاغذی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
همسریابی
درگاه پرداخت اینترنتی

 

تبادل لینک
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
سفارش آنلاین قلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 611
بازدید کل : 145133
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 62
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 611
بازدید کل : 145133
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 62
تعداد آنلاین : 1